متن آهنگ خاطره بازی محسن یگانه
تو میترسیدی کسی ما رو کنار هم ببینه
تو میتونستی و نخواستی همه ی دردم همینه
همه ی حرف من اینه که چرا از چشت افتاد
اون که بی اشاره ی تو دل به جاده ها نمی داد
بی تو بدبینم به جاده
به کسی که توی راهه بی تو شیرینی لبخند
رو لبای من گناهه رو لبای من گناهه
از خیالش هم میترسم که ببینمت کنار
یه کسی که تا دلش خواست
سر رو شونه هات بذاره سر رو شونه هات بذاره
حالا باقیمونده های منو احساسم همینه
دل دلتنگم غروبا پای پنجره بشینه
دلخوشیم یه ابر تیره ست که هوای منو داره
آخه از سیاه ترین ابر بهترین بارون میباره
بی تو تکلیف من اینه
مشقای خاطره بازی باقی عمری که باید
با بد و خوبش بسازی با بد و خوبش بسازی
بی تو بدبینم به جاده به کسی که توی راهه
بی تو شیرینی لبخند رو لبای من گناهه
رو لبای من گناهه سر رو شونه هات بذااااره