متن آهنگ حسین محسن چاوشی
از دور ندا داد برادر
برده اند سر و دست و تنم را
بستند به ناحق ره حق را
کشتند گلوی نفسم را
برده اند سر و دست و تنم را
بستند به ناحق ره حق را
کشتند گلوی نفسم را
دستی که بدادی به خدایت
دستان خدا بود بریدند
دستان خدا بود بریدند
آن دست ببرد سر هر را
خشکانده همه کار و کسم را
خشکانده همه کار و کسم را
بی دست به دیدار خدا شو
خود مست به دیدار خدا شو
سیراب شوی از بر معبود
من نیز شکستم قفسم را
خود مست به دیدار خدا شو
سیراب شوی از بر معبود
من نیز شکستم قفسم را
هر آنچه که دلبستگی ام بود
از بند دل و جان برادر
دادم به رهش جانم و حتی
فرزند صغیر نورسم را
از بند دل و جان برادر
دادم به رهش جانم و حتی
فرزند صغیر نورسم را
من تاج چه خواهم که نیرزد
تاجی که پر از نخوت و رنگ است
تاجی که پر از نخوت و رنگ است
من در پی حق آمده بودم
بر تیغ کشانم هوسم را
بر تیغ کشانم هوسم را
گر باز بیایم به زمانت
گر باز کشانند به تیغم
تقدیم کنم جان و سرم را
تعظیم کنم دادرسم را
گر باز کشانند به تیغم
تقدیم کنم جان و سرم را
تعظیم کنم دادرسم را
لبخند نیامد به لبانم
از فتنه ی گردن به جرس ها
رو ترش کنم اهل هوس را
عباس بداند عبسم را
از فتنه ی گردن به جرس ها
رو ترش کنم اهل هوس را
عباس بداند عبسم را
لبخند نیامد به لبانم
از فتنه ی گردن به جرس ها
از فتنه ی گردن به جرس ها
رو ترش کنم اهل هوس را
عباس بداند عبسم را
عباس بداند عبسم را
هر بار بیاید شب هجران
در گور بلرزد تن شیطان
افتاده ز چشم نور، بنگر
خود نور مزار خلصم را
در گور بلرزد تن شیطان
افتاده ز چشم نور، بنگر
خود نور مزار خلصم را
آن ذبح خیالش که بریده است
اما به زمین هرزه ی خود را
این داس هرس کرد هوس را
خود آ به تماشا هرسم را
اما به زمین هرزه ی خود را
این داس هرس کرد هوس را
خود آ به تماشا هرسم را
دانلود آهنگ حسین محسن چاوشی

