متن آهنگ با من باش شادمهر عقیلی
امشب انگار خون تازه ای تو رگ های منه
یکی از عمق سکوتم داره فریاد میزنه
منو از جاده نترسون نگو که فاصله مون
صدتا کفش سربی و صدتا عصای آهنه
تو سرم افتاده امشب هوس قدم زدن
رد شدن از دل آتیش تو یه چشم به هم زدن
پا به پای سیم گیتار خوندن از گذشته ها
تو هوای روشن و پاک، ترانه دم زدن
نازنین فقط توی همین نفس با من باش
بگو هستی که برم به این قفس با من باش
گوش بده نبض ترانه تنها با تو میزنه
بی بی ترانه هام تویی و بس با من باش
بیا امشب از حصار هر بهانه رد بشیم
لهجه ناب و زلال این شبو بلد بشیم
ما دوتا رودخونه ایم تو دریا می رسیم به هم
نکنه طعمه دیوارای سرد سد بشیم
ولی انگار که دارم با خودم حرف می زنم
نازنینم تو کجایی صداتو نمی شنوم
نگاه کن فقط یه سایه پا به پای من میاد
سایه طعنه میزنه تنها رفیق تو منم
نازنین فقط توی همین نفس با من باش
بگو هستی که برم به این قفس با من باش
گوش بده نبض ترانه تنها با تو میزنه
بی بی ترانه هام تویی و بس با من باش